سلامی چو بوی خوش آشنایی...

 

 

سلام به تموم دوستای گل و نازنینم که چشماشونو به وبلاگ من هدیه کردن. از همتون ممنونم و واستون آرزوی بهترین ها رو میکنم. و ازتون خواهش می کنم هر حرف و انتقاد و پیشنهادی دارین بهم بگین. تا وبلاگم به اونی که شما میخواین نزدیکتر شه! و حتما نظر بذارین بخصوص در مورد سیاه قلم های خودم که نظراتون برام خیلی مهمه. باشه؟؟؟؟ 

 

.
یادت هست آن روز بارانی ؟؟؟
من در این خیال که برای دیدنم ،
ساعت ها زیر باران مانده ای ،
عشقت را باورکردم...
غافل از آنکه تو به تماشای باران نشسته بودی ...

بعد از آن ،
من برای دیدنت مسافتها پیمودم ،
و تو در این خیال که من، عاشق راه رفتنم...!

 

من و تو ماشده بودیم..

عذابم میده من بودن..

با داغ دوری از دستات..

یه عمری تن به تن بودن..

دلم میگیره از تقدیر..

که دور ازهم رهامون کرد..

اگه "قسمت" جدایی بود..

واسه چی آشنامون کرد ؟؟! (EBI)

 

 

 خدا جون سلام...

منو یادت میاد.؟ همونی که تو اوج تنهایی و سردرگمیش، تو.میشدی تکیه گاه و ماوای مطمئنش...

همونی که. بهت میگفت تو میتونی جانشین تموم تنهایی هام باشی،

آره خودمم...شناختی؟

عوض نشدم...همونم خداجونم...فقط یکم بیشتر میخوامت، بیشتر از همیشه بت نیاز دارم، میشه نگام کنی ؟ میشه جوابم رو بدی؟ 

خدایا...فقط یه،لحظه،میشه بغلم کنی؟؟؟

این ماه هایی ک گذشتن اصلا برام خوشایند نبودن خدای خوبم،...

فقط،کاش آینده خوشی درانتظارم باشه ...

کاش...، !!!

" دوست نزدیکتر از،من ب من است

وین عجب تر که من از وی دورم،

چه کنم با که توان گفت که او

در کنار من و،  من مهجورم..."

بـــــاور نـــــدارم !
ایـــــن هـــــمه دوری
از تـــــو
یـــــعنی :
تـــــو بـــــرایم بـــــشوی مثـــــل بقـــــیه آدم هـــــا؟!
نه
تا ابـــــد هـــــم کـــــه از مـــــن دور باشـــــی !!!
" تو "
برای من باهمه فرق داری...

آره، اینجوریاس!!!

 

ﮔﺎﻫﻲ ﭼﻪ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺑﻴﻬﻮﺩﻩ ﺍﻱ ﺍﺳﺖ ...!!! ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘَﻨﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺁﺩﻣﻬﺎ ...!!! ﻣﻌﺮﻓﺘﻬﺎﻱ ﺑﻲ ﺟﺎﻳﻤﺎﻥ ...!!! ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘَﻨﻬﺎﻱ ﺯﻳﺎﺩﻳﻤﺎﻥ ...!!! ﺑَﻬﺎ ﺩﺍﺩﻥِ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺣﺪﻣﺎﻥ ...!!! ﺗﻼﺷﻬﺎﻱ ﺑﻲ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺍﻱ ﺣﻔﻆ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﻫﺎﻳﻤﺎﻥ ...!!! ﺍﻣﺎ ... ﺑﺎﻭﺭ ﻛﻨﻴﺪ بعضيها ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺘﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭﻗﺘﻲ ...!!! ﺩﻭﺳﺘِﺸﺎﻥ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ ...!!! ﺳُﺮﺍﻏﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮﻳﻢ ...!!! ﺣﺘﻲ ﺣﺎﻟﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﭙﺮﺳﻴﻢ ...!!! ﻭﻗﺘﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﺩﻣﻬﺎﻱ ﺑﻲ ﻣﺤﺒﺖِ ﺍﻣﺮﻭﺯﻱ ...!!! ﺑﺎ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺑﻮﺩﻥ ...!!! ﻭ ﺑﻲ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺑﻮﺩﻥ ...!!! ﺧﻮﺑﻲ ﻭ ﺑﺪﻱ ...!!! ﻳﻜﻲ ﺍﺳﺖ ...!!! ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﺴﺘﻪ ﻛﻨﻴﻢ ...!!! . . ﻣﻴﺎﻥِ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩُﻡ گاهي ﺑﺎﻳﺪ ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻛﺮﺩ ﻧﻪ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ... ﻫﻤﻴــــﻦ

آرزو...

 

تو رو آرزو نکردم

ته تنهایی جاده

آخه حتی آرزوتم 

واسه من خیلی زیاده

تو رو آرزو نکردم

این یعنی نهایت درد

خیلی چیزا هست تو دنیا 

که نمیشه آرزو کرد

تو رو تا یادمه از دور

از همین پنجره دیدم 

بس که فاصله گرفتی

به پرستشت رسیدم

من گذشتم از تبی که 

تو رو تو خونم ببینم

راضی ام به اینکه گاهی 

تو رو میتونم ببینم...

 

نه امیدی به سفر نیست

از همین فاصله برگرد 

خیلی از فاصله ها رو 

با سفر نمیشه پرکرد

عمری پای تو نشستم

که منو حالا ببینی

تو مثه کوهی که باید

منو از بالا ببینی...

 

 

احسان خواجه امیری...آرزو

از ماست که بر ماست...

" از ماست که بر ماست "


یکی هر چی داشتو به طوفان سپرد

یکی آبروشو سر هیچ برد

یکی با هوس هر چی بودو شکست

یکی هم نشست و فقط غصه خورد

دروغ شد واسشون مثه حرف راست

نمیدونن این جاده بی انتهاست

دیگه یادشون رفته کی هستنو

نمیدونن این اشتباه از کجاست

نمیدونن این اشتباه از کجاست

از ماست که برماست

گم شدیم و پیداست

این نفرت و اندوه از سردی دل هاست

از ماست که بر ماست

این عشقا بی معناست

اگه تلخی مجنون، شیرینی لیلاست

از ماست که بر ماست

از ماست که بر ماست

یکی پای احساسه دیوونه رفت

یکی هم مسیرش رو وارونه رفت

عجب حسرتی شد برای همه

چه روزای خوبی ازین خونه رفت

نشستیم و گفتیم  خواست خداست

ولی این بهانست حقیقت کجاست

تا کی خود فریبی که تقدیر بود

حقیقت همینه که تقصیر ماست

حقیقت همینه که تقصیر ماست

از ماست که بر ماست

گم شدیم و پیداست

این نفرت و اندوه از سردی دل هاست

از ماست که بر ماست

این عشقا بی معناست

اگه تلخی مجنون، شیرینی لیلاست

از ماست که بر ماست

از ماست که بر ماست


...شهرام شکوهی...

احسان خواجه امیری...

لحظه...


فقط چند لحظه کنارم بشین

یه رویای کوتاه تنها همین

ته آرزوی های من این شده

ته آرزوهای ما رو ببین!

فقط چند لحظه کنارم بشین

فقط چند لحظه به من گوش کن

هر احساسیو غیر من تو جهان

واسه چند لحظه فراموش کن


برای همین چند لحظه ی عمر

همه سهم دنیامو از من بگیر

فقظ این یه رویا رو با من بساز

همه آرزوهامو از من بگیر


نگاه کن فقط با نگاه کردنت

منو تو چه رویایی انداختی

به هر چی ندارم ازت راضی ام

تو این زندگی رو برام ساختی

به من فرصت هم زبونی بده

به من که یه عمره بهت باختم

واسه چند لحظه خرابش نکن

بتی رو که یک عمر ازت ساختم


فقط چند لحظه به من فکر کن

نگو لحظه چی رو عوض میکنه؟!

همین چند لحظه برای یه عمر

همه زندگیمو عوض میکنه...


برای همین چند لحظه ی عمر

تو هرلحظه دنیامو از من بگیر

فقظ این یه رویا رو با من بساز

همه آرزوهامو از من بگیر...



دلم می خواست داد بزنم بگم خدایاااااااااااااااااااااااا عاشششششششششششششقتم....

الکی خوشم ... این خوشی های الکی رو از ما نگیر!!!!

خدایاااااااا مثه همیشه مهربونیاتو ازم دریغ نکن و کمکم کن... نیاز من به تو که تمومی نداره!




(شهرام شکوهی)... اهنگشو خیلی دوست دارم...

برو......


تنها منم، همه درد تننم

یادگاری تو، چشم خیس وترم...


واسه اینکه دار و ندار منی

که انقدر تو رو دوست دارم ، برو

نذار گریه هامو ببینی عزیز

یه کاری نکن کم بیارم ، برو

زمین و زمان بسته ی عشق توست

می خوام از زمین و زمان کنده شم

تو حتی نگاهم نکردی چرا؟

یه کاری نکردی که شرمنده شم...


یه چیزی تو چشمای خیس تو بود

که خیلی نمی شد تماشاش کرد

تو رو می کشیدم که یادم نری

منه شاعرو عشق نقاش کرد...


تنها منم، همه درد تننم

یادگاری تو، چشم خیس وترم...


خداحافظی میکنی با کسی

که از تو یه دنیا محبت گرفت

خداحافظی درد سنگینیه

الهی بمیرم که گریه ات گرفت...


تنها منم، همه درد تننم

یادگاری تو، چشم خیس وترم...



من هنوز زنده ام‍‍‍!!!!....

چرااااااااااااااا؟؟؟!!!

چرا یهو اینقد تنها شدم؟؟

چرا خبری ازکسی نیست؟

کجان همون دوستایی که کلی وقت باهاشون گذروندم...البته نه که وقت تلف کنم! خوش گذروندم!!!

 دوستی کی آخر آمد؟؟؟

دوست داران را چه شد؟؟؟

کجان اونایی که ادعا میکردن دوستم دارن؟ طوری نگام میکردن انگار عزیزتر از من تو زندگیشون نیست...

چرا نگاها و حرفا و مهربونیا از یادم نمیرن؟؟؟؟

خدایاااااااااااااا....

چرا فراموش کردن فقط واسه این بنده ات سخته؟ که عذاب بکشه؟؟؟   که دلتنگ بشه؟؟؟

دلم تنهاست...!!!!

دلم تنگه! بچگی میخواد! شیطنت میخواد! هیجان میخواد! مدرسه! دوست! محبت!

چیزای زیادیییییییییییییییه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

میدونم تو وب که واقعا بی کس شدم!وکسی متنم رو نمیخونه! ولی حداقل یکم سبک شدم... خدا روشکر...

خداجونم... قربون مهربونیات که باعث شرمندگی منه

مواظبم باش...خیالم راحته تو فراموشم نمیکنی و دوستم داری علیرغم همه ی بدی هام.


خیلیییییییییییی دوستت دارم...

کمکم کن ...!!!

.....................................................................................................................

گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم


گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی است


آسمانی تو در آن گستره خورشیدی کن


من همین قدر که گرم است زمینم کافیست!

....................................................................................................

غریبه........

 

 با چشات بهم می خندی /  تو دلت یه چیز دیگس

 تو بهم میگی عزیزم / تو دلت عزیز دیگس

 پنهونش نکن می فهمم / می دونم که اشتباه نیست

  هر چی باشه اونو می خوای / عزیزم اینکه گناه نیست

  اگه میتونه غریبه / تو رو خوشبخت کنه یارم

  دستتو خودم با شادی / توی دست اون میزارم

  میگذرم از دلت اما / توی خاطرت بمونه

  واسه یارت کم نزاری / بی تو یارت نمی تونه

  حتی بهش نگو یه روزی / دست تو پناه من بود

  صورت ماه و قشنگت / یه زمانی ماه من بود

  من که عاشقم می فهمم / سخته این ها رو شنیدن

  سخته تو چشمای یارت / عشق یه غریبه دیدن

  من که عاشقم می فهمم / که چقدر سخته نباشی

  مرگه واسش که ببینه / با غریبه آشنا شی....

 

... جزیره...

  سلااااااااااااااام   عیدتوووووووون مباااااااااااااااااارک

این دفعه اومدم فقط متن یه آّهنگی که خیلی دوست دارم رو بذارم

من و دوست عزیزم نرگس خیلی این آهنگ رو دوست داریم پس تقدیم به نرگس جونم و همه ی طرفدارای سیاوش قمیشی عزیز

جزیره...

من همون جزیره بودم / خاکی و صمیمی و گرم

واسه عشق بازی موجها / قامتم یه بستر نرم

یه عزیز دردونه بودم / پیش چشم خیس موجها

یه نگین سبز خالص / روی انگشتر دریا

تا که یکروز تو رسیدی / توی قلبم پا گذاشتی

غصه های عاشقی رو / تو وجودم جا گذاشتی

زیر رگبار نگاهت / دلم انگار زیر و رو شد

برای داشتن عشقت / همه جونم آرزو شد

تا نفس کشیدی انگار / نفسم برید تو سینه

ابر و باد و دریا گفتن / حس عاشقی همینه

اومدی تو سرنوشتم / بی بهونه پا گذاشتی

اما تا قایقی اومد / از من و دلم گذشتی

رفتی با قایق عشقت / سوی روشنی فردا

من و دل اما نشستیم / چشم به راهت لب دریا

 

 

 

شروع و پایان

 

سلام عزیزای دلم....

خوبین؟ آره دیگه یه شروع هست و یه پایان

یه شروع جدید شروعی که پر از شور وشوق و انرژی و امیده

واسه ساختن همه چی

خودم- آیندم -دیگران -کشورم  و در آخر هم جهان

و یه پایان که همیشه بوده و خواهد ماند

پایان به دوستی های پاک و شیرین و خوندن مطالب قشنگ وبلاگ هاتون

(فکر کنم منظورمو متوجه شدین؟حداقل  الان!!!)

وای هم ناراحتم هم خوشحال ولی چی میشه کرد زندگی همینه دیگه

همتون رو خیلییییییییییییییییییییییییییییی دوست دارم باور کنین هیچ وقت فراموشتون نمی کنم

همیشه در قلب من می مونین تک تک تون

الان اشکم داره درمیاد. منم که احساساتی!

فقط تو رو خدا واسم دعا کنین هم واسه من و هم رکسانا وشادی جونم که پزشکی قبول شیم

همتون رو به خدای مهربون می سپارم

آتش دوست اگر در دل ما خانه نداشت

    عمر بی حاصل ما این همه افسانه نداشت

داستانک...طلبه جوان دختر فراری!

 

طلبه جوان و دختر فراری  

 

شب هنگام محمد باقر - طلبه جوان- در اتاق خود مشغول مطالعه بود که به ناگاه دختری وارد اتاق او شد. در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که سکوت کند و هیچ نگوید. دختر پرسید: شام چه داری ؟؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر که شاهزاده بود و به خاطر اختلاف با زنان حرمسرا  خارج شده بود در گوشه‌ای از اتاق خوابید.
صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد ماموران،شاهزاده خانم را همراه طلبه جوان نزد شاه بردند. شاه عصبانی پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی و ....

 

 

ادامه نوشته

سیاه قلم نفس(پشیمان نیستم...)


ادامه نوشته

سیاه قلم نفس(تنها...)


ادامه نوشته

داستانک... زنجیر عشق

 

 

 

یک روز بعد از ظهر وقتی اسمیت داشت از کار برمی گشت خانه، سر راه زن مسنی را دید که ماشینش خراب شده و ترسان توی برف ایستاده بود .اون زن برای او دست تکان داد تا متوقف شود.

اسمیت پیاده شد و خودشو معرفی کرد و گفت من اومدم کمکتون کنم....

ادامه نوشته

رمضان مبارک

 

 

شب عفو است و محتاج دعایم                                   زعمق دل دعایی کن برایم

اگر امشب به معشوقت رسیدی                                  خدا را در میان اشک دیدی

کمی هم نزد  او یادی ز  ما کن                                    کمی هم جای ما او را صدا کن

بگو یارب فلانی رو سیاه است                                     دو دستش خالی و غرق گناه است

بگو  یارب  تویی  دریای جوشان                                   در این شب رحمتت بر وی بنوشان

سلام به شما دوست عزیز (آقا فرهادی که نظر گذاشته بودی)

 ممنون از نظرت اولش باید بگم من نمی دونم شما از کدم قشرین(راجع به شریعتی) آخه خود ایشون گفتن که هم ملاها و آدمای مذهبی از من انتقاد می کنن که آقا شما اسلام و مسخره می کنی و زیر سوال می بری و قبولش نداری و روشن فکرا و متجدد ها هم میگن حیف نیست تو با این همه اطلاعات و هوش و فکر باز و نقادانت اسلام رو قبول داری یا اصلا خدا رو قبول داری!! ولی راجع به جوابتون و انگیزم از گذاشتن این مطلب باید بگم که:

این قسمت رو در ادامه مطلب بخونین...

و در آخر هم  جا داره از حافظ یه بیت شعر بگم:

چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند  /   گر اندکی نه به وفق رضاست خرده مگیر!

ادامه نوشته